داستان ما ، قسمت پاياني ، ب :
بِسْمِ . الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ، ن (الف) وَالْقَلَمِ وَمَا يسْطُرُونَ ، . .
سلام عليکم و تبريک (ب) .
. وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ، . .
#ياد :
مان مي ماند ! که رومه که مطلبي داشت تحت عنوان :
ترديد نکنيد ، تنگه ي هرمز را ببنديد
و در آغاز مطلب :
تصميم اخير ترامپ در وارد کردن سپاه به :"فهرست" گروههاي تروريستي !
را :"وارد" کرده بود ، يه روزيم در رابطه با :
نااميدي
خروجي ! داشت و از :
ورودي
بقول خودشون :"ذهن" ! مطلبي داشت !
در مثلا حفاظت ، پاسداري و يا مثلا نگهباني از :"ورودي" که مثلا :"غافل" از ورود :"نااميدي" به "ذهن" نشد !
. ، قَالَ إِنِّي لَيحْزُنُنِي أَنْ تَذْهَبُوا بِهِ وَأَخَافُ أَنْ يأْكُلَهُ الذِّئْبُ وَأَنْتُمْ عَنْهُ غَافِلُونَ ، . .
خب ، حالا بعنوان مثلا :"اصل موضوع" گفتم مانعي نداره که :
تصميم اخير ترامپ در وارد کردن سپاه به "فهرست" گروههاي تروريستي !
رو :"وارد" کرده باشه ، ولي "وارد" کردن آقاي :
برتراند راسل
برا چي بود !؟ حالا با :"خروج" و "خروجي" شونم باز ! کاري ندارم ! که از در :"آشکار" خارج شدن !؟ يا :"پنهون" ي و بقولي مثلا :"قاچاق" ي ! و مثلا بقولي :"زيرآبي" ! خب از :"تنگه" ديگه ! و خودشم بقول خودشون :
پيش چشم
کي !؟ نه مثلا نيروي دريايي ارتش ! بلکه : سپاهِ ، پاسدارِ ، انقلابِ ، اسلامي !
آقا امام :"هفتم" عليه السلام فرمايشي دارن ، قبلا گفتم ، ولي شايد به اين معنا :
دوتا خروج داريم (پ) ، برا :"باطن"ي عقل يا بقول خودمون خرد (ت) .
نبوده ! خب برا :"ظاهر" شم که حاجت به بيان نداره ! مگه اينکه حواس اعضاي حسي مثلا بقول يه برنامه ي تلويزيوني:"قرار" گاه :"خاتم الانبياء" نداشته باشه ، نه فقط در :"خبر" آوردن از مثلا :"جهان" ظاهر ! بلکه با "خبر" کردنشم ! مگه اينکه همش حرف از :"ورود" به مثلا بقولي :
ذهن
باشه ! و تازه فقط ! اينم مثلا بقولي :"ديجيتال"ي آماده :"پذيرش" باشه ! فقط ! :"عدم"شم نداشته باشه ! نه حتي دوست داشتني رو ! بعنوان مثلا :
دوستدار
ش ! چه رسه به مثلا :
نااميدي !
ولو اينکه به :"خير"شم باشه ! که شايد :"أمّن يجيب" و سر بده !
بمونه تا بعد ! تا بعد يا .
-------------------------------------
زيرنويس :
الف :
اين نوشته :"نُون" خوانده مي شود .
ب :
مراجعه شود به زيرنويس (الف) در قسمت پيشين يا به تعبير ديگر قبلي .
پ :
"خوانده" مي شود : . ما ، يا ما داريم ، منجمله شما .
ت :
ما ، منجمله خردَم ، يعني خردِ من .
-----------------------------------
بعد(ث)نوشت :
در زيرنويس (پ) گفته شد :
. ما ، يا ما داريم ، . .
بعنوان مثال در :
کربلا کربلا :"ما داريم" . .
اومده ، و بمونه که آيا مثلا داريم :
کاظمين کاظمين "ما داريم " مي آييم !؟
خب برا اينکه ديگه لازم نداره :
مشهد مشهد . .
شم ! نه اينکه :"از" ايران ! لازم نيست ! که :"متوقّف" در امام هفتم نشده اي رو برسونه ! و :
سامرا سامرا . .
شم زير زبونش پيداست ! اوني که بقول ي آقا امام حسن ثاني عليه السلام ، گفتم از :
خونه
خارج شده باشه !حتي اگه در مشهد و در جوار حرم آقا امام علي ثالث ، علي بن موسي (ج) ، عليه السلام ، باشه !
ث :
خب صبحونه نخورده بودم ! البته نه يکي دو :"لقمه" ي صبح که بقول پيامبر صل الله عليه و اله و سلم ، ستون بدنه و از خواب که پا ميشم مي زنم به بدن !
ناگفته نمونه :"صبحونه" که گفتم ، "صبحونه" تو خونه و با نون تازه اي که برا خونه خريده بودم رو ميگم ، نه مثلا صبحونه اي که سر کار بهش ميگيم :"ناشتايي" ، خب برا اينکه هنوز کاري پيدا نکردم که برم مشغول بشم ! در حاليکه فکر مي کنم بدن آماده ي کار شده باشه ! و دوران بعد عملش به پايان رسيده باشه !
ج :
قبلا گفتم که اين نام ششم از شش نام امامان است که پيامبر صل الله عليه و اله و سلم فرموده : شش نام دارن .
و برخي با استناد به همين فرمايش در امام هفتم ! توقف کرده اند ! منتها همونطور که قبلا هم گفتم ، مانند مثلا توقف در امام سوم ، صرف نظر از اينم که اسم خودشونو گذاشتن ! يا بهشون گفته ميشه :"هفت ! امامي" ، مثلا مانند :"حنفيّيون" براه خود ادامه داده اند و :"متوقف" نشده اند ! بلکه :"بدون توقّف" در امامي بوده !
حالا تا کجا !؟ تا همون جا که ازش خارج شده و خروجي داشته اند ! برا معرفت يا شناخت امامم ! و ورود امام به اونجا ! اونم نه بقولي در :"محضر" شون ! بلکه در : حضور !
خب بله برا يکيم مثلا آقاي برتراند راسل :"حضور" بهم ميرسونه !
ولي کجا !؟ تو :"خونَ"ش !؟ بقول آقا امام حسن "ثاني" عليه السلام !؟ اونوقت :"خود" چي !؟ تو "خونَ"س !؟
زير يه مثلا گنبدش !؟ اينکه هنوز در :"محضر"ه ، چه اين در "محضر" اون ، و چه اون به محضرش :"وارد" شده باشه و خانه خانه ي اون نباشه هنوز !
نه اينکه بقولي ديگه :"اين"ي نباشه ! مثل وقتي که اوني نبود و خروجي داشت اين برا اون ! بلکه اين اون و اون اين شده باشه ! نه مانند مثل :"سيمرغ" و اوني نبوده در قله ي قافشم ! و پرواز برا رسيدن به مثلا :
جمهوري مرغان بود ! خودشم جمهوري اسلامي ! و . ! و نهايتش مثلا يه شهر شدن :"هفت شهر عشق" !
و خودشم مثل که نه ! عِندِ :مدينة النّبي
و نامشم : تمّدن اسلامي !
درباره این سایت