يادآوري اطّلاعات :


پيشگفتار :


بِسْمِ اللَّهِ . رَبِّ الْعَالَمِينَ ، . ، قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ، . .


سلام عليکم ، شب بخير (الف) و قبول باشه (ب) .


. ، الْحَمْدُ لِلَّهِ . وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ، . ، إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ، . ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يعْدِلُونَ ، . ، قُلْ أَرَأَيتُمْ إِنْ أَخَذَ اللَّهُ سَمْعَكُمْ وَأَبْصَارَكُمْ وَخَتَمَ عَلَى قُلُوبِكُمْ مَنْ إِلَهٌ غَيرُ اللَّهِ يأْتِيكُمْ بِهِ انْظُرْ كَيفَ نُصَرِّفُ الْآياتِ ثُمَّ هُمْ يصْدِفُونَ ، . .


برا اينکه محل بحث روشنتر بشه ، البته حاجت به بيان نداره ! و روشنه که :


بياد آوردن


م مانند :"کار" مثلا :


ديدن


ه ، يه وقت مثل همونه که بعنوان مثال مرحوم علامه در :"اصول فلسفه و روش رئاليسم" شون آوردن ، با اين تعبير :


برا نخستين بار که چشم ما به اندام جهان خارج افتاد . .


يعني بعبارتي :


فعلي


ه ، و يه وقتم ، که اينم :"رئالي"ه ، اينه که يه چيزي به چشم ما مياد ! و کار ديدن چشم ما بقولي :


انفعالي


ه ، و :"به تعبير معروف" در مقابل کار انجام شده قرار گرفتنه ، يه چيزي جلوي چشم ما قرار گرفتنه .


يه مثال بروز ! بزنم ، مثل :"انقلاب"ي که :"چهل" سال پيش :"رخ" داد ! و يکي بقولي :"خون" هم داد برا "رخ"دادش و يکيم ، بقولي نسل فعلي و حتي :"جوان چهل ساله"اش هم دخالتي در "رخ"دادش نداشت !


البته نه مثلا طبق قانون :"سبييت" ! که مثلا نسل قبلي به :"سبب" نسل بعديشم :"کار"ي يا :"فعل"ي انجام داده باشه ! و انوقت :"پا" نسل :"فعلي"م پيش کشيده بشه و .


حالا همون زمانم ، بقولي :"نسل" اون زمانم چنين نبود که همه سهمي در :"رخدادش" داشتن ! خب همون وقتم بودن که برا اينکه رخ نده چه بسا "خون" م داده باشن ! و : خدا .


خب ! اونايي که سهمي داشتن چطور !؟ کارشون :"فعلي" بود !؟ يا :"انفعالي"م بود توشون !؟ يعني در مقابل انقلابي که راه افتاده بود قرار گرفتن ، راه اندازش نبودن ، ولي در راه چرا ! حتي خون داده هم توشون بود ، تا الانم ! حالا آخرين :"خون" داده کي بوده !؟ بمونه ! مگه اينکه مثلا :"بنياد شهيد" آمارشو داشته باشه ! که فعلا محل بحث من نيست !


بحث اينه که خب ! حتي "خون" داده هم ، چه در آغاز ، و چه در ميانه راه ، اين کارش يعني :


خون دادن


ش ، "فعلي" بوده !؟ يا "انفعالي" !؟ خود اين پرسشم !؟ چطور !؟ بعبارت ديگه طرح مسئله ، همينطورم :


طرح موضوع


:"خون دادن"م چطور !؟ و از کجا !؟ که محل بحث اينه !


يعني وقتي يه حرفي زده ميشه ، و مثلا بعنوان :


يادآوري


چيزي ، که بعنوان مثال گفته شد "خون دادن" ، آيا مانند همونه که مرحوم علامه بعنوان مثال گفتن ، يعني :


افتادن چشم


ه !؟ يا :"انفعالي" ه !؟ و مثلا يه چيزي بچشم اومده و اون چيز اين حرفو به زبون آورده !؟ ولو اينکه در به زبون آوردنش تاثيري داشته باشه .


خب ! پرسش اينه که آيا با :"ياد آوردن" اون چيز !؟ و در ثاني "يادآوردن" از کجا !؟


آيا از :


يادداشت


که ازش داريم !؟ و آيا همونطور که در نوشته ي قبلي گفتم ، يادداشت :


يادگيري


که گفتم بمونه !؟ يا نه ! داستان ديگه اي داره !؟ کار :"يادآوردن"مون !؟ حالا داستان علمي و :


علمي پژوهش


ي اونم بمونه ! برا بحث :


دانش پژوهش !


که وقتش ، يا زمانش پس از بحث يادآوردنه ، چراکه :


دانستن


با :


يادگرفتن


م فرق داره ! چه رسه به :


يادداشت


يادگرفته و :


يادآوردن !  


بله ! يه حرف علمي رو ميشه يادگرفت ، يادداشت کرد و بيادم آورد ، همين کاري که مثلا تو دانشگاه ، همينطور تو حوزه هم هست ، ولي طلبگي و همينطور دانشجويي که فقط يادگيري ، يادداشت و يادآوري :"علم" يا :"دانش" نيست !؟ خودشم بعنوان :


صفر ، خالي و يا تهي


از "علم" يا "دانش" ! که هرچيزي رو به اسم علم يا بنام دانش بگيره نه ! چه رسه با :


ياد


گير ! خودشم همش يادگير نه ! تا بريم سر يادداشت !


کي !؟ همون که :


صفر ، خالي و يا تهي


از علم يا دانشه !؟ خب بنده خدا از کجا بيادبياره که ايني که بهش ! داده بشه فرضا ! :"علم" يا :"دانش" ه !؟


ولو بقول آقا اميرالمومنين عليه السلامم بعنوان : علم مسموع !


حالا مطبوعش پيشکش ! البته نه باب طبع :


صفر ، خالي و يا تهي !


بابا صد رحمت به :"ترامپ" ! اقلا قد يه :"گاو شيرده" برا عربستان سعودي ارزش قائله ! البته اگه همونطور که قبلا گفتم اين :


صفر ، خالي و يا تهي


بودنم ! قد يکي نباشه که :"صمد" ه ! و بقول اباعبدالله عليه السلام ، يعني :


لَمْ يلِدْ وَلَمْ يولَدْ ، َلَمْ يكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ .


. ، فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَيهِمْ أَبْوَابَ كُلِّ شَيءٍ حَتَّى إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا أَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً فَإِذَا هُمْ مُبْلِسُونَ ، فَقُطِعَ دَابِرُ الْقَوْمِ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ، . .


شب بخير .


------------------------------------


زيرنويس :


الف :


چهارشنبه (پ) شب ، شب پنجشنبه (ت) .


ب :


نخستين نماز ، از سه نماز شب هنگام ، يعني نماز مغرب .


پ :


:"روز کارگر" سال هزار و سيصد و نود و هشت هحري خورشيدي .


ت :


:"روز معلم" سال هزار و سيصد و نود و هشت هجري خورشيدي . 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Laura بیت کار دانلود کتاب الکترونیکی A V I O R سات روآر دره ي ابر دست نوشته های تنهایی یک انسان خسته سپتیک تانک شرح حال یک کنکوری